متنسفالون یا مغز مغز بخشی از rhombencephalon است و از تشکیل شده است مخچه و پل (پونز). مراکز و هسته های زیادی به عملکرد حرکتی کمک می کنند ، هماهنگیو یادگیری فرایندها ارتباط پاتولوژیک با متنسفالون عمدتا توسط ناهنجاری ها و ضایعاتی است که می تواند داشته باشد رهبری به کمبود در مناطق عملکردی.
متنسفالون چیست؟
متنسفالون بخشی از مغز که متعلق به مغز لوزی (rhombencephalon) است. از آنجا که متنسفالون در قسمت عقب واقع شده است سر، همچنین به عنوان شناخته می شود مغز مغزاست. در جنین، لوله عصبی نشان دهنده پیش ساز کل انسان است سیستم عصبی. از آن ، به اصطلاح وزیکول مغزی در 25 روز اول ایجاد می شود. در طول رشد جنینی ، متنسفالون یک ساختار منسجم به عنوان 4 وزیکول مغزی تشکیل می دهد ، که بعدا به بعد تقسیم می شود مخچه و pons می شود و متعاقباً ساختارهای ریزتر را تشکیل می دهد.
آناتومی و ساختار
متنسفالون از دو زیر واحد تشکیل شده است: Cerebellum و پل (پونز). مخچه دارای دو نیمکره است. در سطح مقطع ، سه لایه از قشر مخچه قابل تشخیص است ، که نه تنها از نظر بافتی متفاوت است ، بلکه هر یک شامل انواع خاصی از اعصاب. در زیر قشر ، در مدولا ، ماده سفید مخچه قرار دارد که با رشته های عصبی متعددی مشخص می شود. در اینجا هسته های مختلفی واقع شده اند که گره ها را در پردازش اطلاعات نشان می دهند. آنها شامل هسته آمبولی فرم (که به عنوان هسته interpositus قدامی نیز شناخته می شود) و nucleus globosus (یا هسته interpositus خلفی) هستند که در نزدیکی یکدیگر قرار دارند ، هسته دندانی و هسته fastigii. قسمت دیگر متنسفالون pons یا پل است. این ساختار حاوی مجاری عصبی متعددی است و پیوند اصلی بین بصل النخاع را تشکیل می دهد ، نخاع، و محیطی سیستم عصبی از یک طرف ، و بقیه مغز از سوی دیگر. همچنین هسته های مختلفی در هسته ها قرار دارند: هسته های حرکتی ، هسته های پل (هسته های پونتیس) ، هسته های دهلیزی (هسته های دهلیزی) و هسته های حساس به قلب (pontinus sensibilis). بخشی از بطن چهارم نیز بخشی از متنسفالون است. این یک حفره پر از مایع در است مغز.
عملکرد و وظایف
وظایف متنسفالون براساس منطقه متفاوت است. به طور کلی ، عملکردهای موتور و هماهنگی فرآیندها تمرکز اصلی هستند. pons عمدتا مسئول انتقال سیگنال های عصبی است و در عملکرد خود به عنوان پل ، نشان دهنده یک گلوگاه مرکزی است سیستم عصبی. جمجمه ای مختلف اعصاب از پونز سرچشمه می گیرد. فیزیولوژی هسته های حرکتی را به صورت هسته حرکتی خلاصه می کند. آنها نقشی اساسی در هماهنگی عضلات پشتیبان و فعال هستند ، به عنوان مثال ، در هنگام راه رفتن. در هسته های پل (هسته pontis) ، رشته های عصبی که درگیر می شوند ، جمع می شوند یادگیری توالی های حرکتی جدید و همچنین در اصلاح حرکات. همچنین هسته های دهلیزی (وستیبولارهای هسته) در حوضچه ها قرار دارند. آنها اطلاعات را از اندام دهلیزی گوش داخلی با سایر سیگنال ها متصل می کنند و به فرایندهایی که نیاز به هماهنگی دارند کمک می کنند. حرکات چشم علاوه بر حمایت از حرکات حرکتی ، به هسته دهلیز نیز متکی هستند. الیاف حسی از عصب سه قلو در هسته sensibilis pontinus همگرا می شوند. پردازش این محرک ها در خدمت مکانیسم های محافظتی و دفاعی است ، به عنوان مثال ، چه زمانی پیاز بخارات چشم را تحریک می کنند. مخچه با تنوع بالایی از وظایف مشخص می شود ، که هنوز به طور کامل بررسی نشده است. چهار هسته آن ، بی شمار سیناپس و عصب کلی بالا چگالی - مخچه حاوی نیمی از سلولهای عصبی مغز است - به این امر کمک می کند یادگیری و با مناطق شناختی بالاتر همکاری کنید. علاوه بر این ، مخچه فرآیندهای حرکتی متعددی را کنترل می کند. با این کار ، عضلات بسیار ریز مورد نیاز انسان برای گفتن را نیز کنترل می کند. هماهنگی ، مهارت حرکتی پشتیبانی ، مهارت حرکتی وضعیتی و برنامه ریزی حرکتی از دیگر وظایف مخچه است. وظایف خاص هسته ها در مخچه شامل کنترل فعالیت حرکتی هدف در هسته دندانی ، بزرگترین هسته در مخچه است. هسته آمبولی فرم و هسته گلوبوس نیز به عملکرد حرکتی هدف کمک می کند. علاوه بر این ، آنها عملکرد حمایتی موتور را تنظیم می کنند. هسته fastigii در عملکرد حرکتی وضعیتی شرکت می کند - هم در حالت های ایستا و هم در انطباق دینامیکی توالی حرکت. الیاف ویژه به تنظیمات مناسب برای حرکات چشم کمک می کنند.
بیماری
بیماری های متنسفالون بسته به منطقه آسیب دیده آشکار می شوند. محدودیت های دائمی معمولاً در نتیجه ناهنجاری های مادرزادی یا ضایعات اکتسابی ناشی از آن است اختلالات گردش خون, آسیب های مغزی, ضربه، افزایش فشار داخل جمجمه ، تومورها و سایر بیماری های زمینه ای. بیماری های نورودژنراتیو مانند اسکلروز متعدد همچنین می تواند بر متنسفالون تأثیر بگذارد. در این بیماری می زدایی ، رشته های عصبی به دلیل از بین رفتن لایه عایق خود التهاب؛ در نتیجه ، پردازش اطلاعات مختل می شود. مخچه که بخشی از متنسفالون است نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. ضایعات ناشی از اسکلروز متعدد به طور معمول رهبری به آتاکسی: افراد مبتلا دیگر قادر به هماهنگی یا اجرای صحیح حرکات نیستند ، اگرچه عضلات کاملاً سالم هستند. اختلالات راه رفتن به ویژه یک نوع معمول از آتاکسی است. سندرم میلارد-گوبلر نمونه ای از علائم ناشی از ضایعه پونز است که به موجب آن آسیب ناشی از اختلال گردش خون است. علائم مشخصه این تصویر بالینی ، فلج صورت و فلج عضله چشم است که مسئول حرکات چرخشی به سمت خارج است (پارسیس را می رباید). هر دو علامت در کنار بدن آسیب دیده توسط ضایعه ظاهر می شوند. در سندرم میلارد-گوبلر ، طرف دیگر بدن کاملاً فلج شده است (همی پارزی) و علائم اسپاستیک را نشان می دهد. سندرم Foville همچنین در اثر آسیب به pons ، اغلب به دلیل تومور یا اختلال در گردش خون ایجاد می شود. علائم مشابه علائمی است که در سندرم میلارد-گوبلر مشاهده می شود ، اما همی پارزی همراه نیست اسپاسم اما با از دست دادن احساس (همی بیهوشی).