مرکز زبان: ساختار ، عملکرد و بیماریها

La مرکز زبان در وهله اول از مناطق ورنیکه و بروکا در منطقه قشر مغز تشکیل شده است مغز و لوب فرونتال. در حالی که ناحیه ورنیکه وظیفه پردازش زبان معنایی را بر عهده دارد ، ناحیه بروکا مسئولیت اصلی تولید زبان نحوی و دستوری را دارد. التهاب- یا آسیب مربوط به خونریزی در یکی از مناطق در درک گفتار یا اختلالات تولید گفتار مشهود است.

مرکز گفتار چیست؟

حسی مرکز زبان یک منطقه قشر از است مغز و در لوب های جداری و گیجگاهی قرار دارد. اینها مغز مناطق همچنین به عنوان مناطق ورنیکه و بروکا شناخته می شود. آنها در خدمت پردازش معنایی زبان و همچنین تولید زبان صرفی و نحوی هستند. منطقه بروکا در درجه اول جایی است که تولید نحو و سایر جنبه های دستوری زبان در آن صورت می گیرد. از طرف دیگر ، مرکز ورنیکه وظیفه اصلی تشخیص جمله و معنی کلمه را بر عهده دارد. فقط همکاری دو حوزه امکان گفتار و درک را فراهم می کند. تا قرن 20 ، پزشکی مراکز زبان مناطق ورنیکه و بروکا را تنها زبان پردازش و تولید زبان فرض می کرد. مغز مناطق این فرض اکنون نفی شده تلقی می شود. بنابراین ، بسیاری دیگر مغز مناطق وظایف پشتیبانی را در پردازش ساختاری و محتوایی و تولید زبان انجام می دهند.

آناتومی و ساختار

به عنوان حسی مرکز زبان، مرکز ورنیکه در است قلب توانایی انسان در برقراری ارتباط این مکان در هر یک از نیمکره های مسلط واقع شده است مغز. از قسمت پشتی شکنج فوقانی گیجگاهی فراتر از شکنج زاویه ای و فوق حاشیه گسترش می یابد ، بنابراین در بالای لوب جداری گسترش می یابد. در دست راست ها ، ناحیه ورنیکه در نیمکره چپ قرار دارد. در چپ دستها ممکن است در نیمکره چپ یا راست قرار داشته باشد. مرکز زبان حسی سه منطقه بردمن را در بر می گیرد. این مناطق 22 ، 39 و 40 است. مناطق 39 و 40 مربوط به مراکز فرافکنی و مناطق ارتباطی در تولید گفتار و همچنین پردازش گفتار است. علاوه بر این ، مناطق زیر قشر مغز مانند هسته پوتامن و دمی در پردازش زبان نقش دارند. پوتامن بخشی از ماده خاکستری مغز است. هسته دبی در درجه اول مسئول حرکات ارادی کنترل شده است. علاوه بر این ، مناطق پردازش شنوایی با مرکز گفتار مرتبط هستند و برای تولید و پردازش گفتار مربوط هستند. ناحیه ورنیکه ورودی های آوران به قشر شنوایی اولیه دارد. شکنج زاویه دار همچنین مرکز گفتار را به قشر دید ثانویه متصل می کند. با هدف بیان گفتاری معنایی ، مرکز گفتار حسی نیز متقابلاً به مناطق گفتار حرکتی ، یعنی مناطق بروکا متصل است. این ارتباط تا حد زیادی با fasciculus arcuatus مطابقت دارد. منطقه بروکا ، برخلاف مرکز ورنیکه ، در لوب فرونتال واقع شده و با مرکز ورنیکه نیز ارتباط نزدیک دارد.

عملکرد و وظایف

عملکرد مرکز زبان حسی در درجه اول درک زبان است. پردازش معنایی گفتار و محتوای متن در این مناطق از مغز انجام می شود. با این حال ، مرکز گفتار همچنین در بیان داوطلبانه محتوای خاص و معنایی نقش دارد. مراکز حرکتی گفتار قشر عمدتا مسئول بیان محتوای گفتاری معنایی هستند. با این حال ، آنها با مرکز ورنیکه در ارتباط هستند. بنابراین ، یک پاسخ گفتاری به محرک خارجی می تواند رخ دهد. به ویژه مراکز شنیداری و بینایی به مراکز زبان متصل هستند. بنابراین ، محرک های شنیداری و بینایی می توانند پاسخ های زبانی خاص را ایجاد کنند. در منطقه بروکا است که زبان ساخته می شود. یعنی ، هنگامی که منطقه ورنیکه حس گفتاری گفتگو را تشخیص داد ، با واکنشی معنایی پاسخ می دهد. این واکنش معنایی از نظر نحوی و مورفولوژیکی در منطقه بروکا اجرا می شود. ارتباطات مناطق جداگانه از طریق فرافکنی صورت می گیرد. بنابراین ، اتصالات عصبی در پاسخ به محرک های درک شده ، یک مهم در تولید زبان را انجام می دهند. بدون مرکز زبان حسی ، انسان نمی تواند سخنان را درک کند. از طرف دیگر ، او همچنین دیگر نمی تواند در مورد برخی از واقعیت ها یا موقعیت ها اظهارات معنی داری داشته باشد. به عنوان مثال ، ارتباط پریشان بین مناطق بروکا و ورنیکه دیگر اجازه بیان صحیح جملات را نمی دهد.

بیماری

آسیب به منطقه ورنیکه عمدتا در اختلال در درک گفتار ظاهر می شود. به اصطلاح آفازی ورنیکه ایجاد می شود. این یک نقص زبان است که در درجه اول به دلیل عدم درک زبان است. بنابراین این فرم آفازی عمدتا با آفازی پذیرایی مطابقت دارد. علی رغم گفته های خودجوش روان ، محتوای گفتار خالی است. غالباً ، بیماران مبتلا به آفازی ورنیکه در وسط جمله ، دو کلمه یا کلمات دوباره اختراع می شوند. بسته به محلی سازی دقیق ، آسیب منطقه Wernicke نیز با پارافازی همراه است. در این حالت ، جریان خالی از محتوا به سختی قطع می شود. آسیب به ناحیه بروکا ، به نوبه خود ، بیشتر منجر به اختلالات تولید گفتار مانند دستور زبان نادرست می شود. در بیشتر موارد ، الف ضربه مسئول خسارت به مراکز گفتاری است. به طور خاص ، سکته های مغزی در ناحیه استرومایی مغز میانی شریان می تواند در درک گفتار اختلال ایجاد کند. با این حال ، در شرایط خاص ، این پدیده نیز به یک بیماری تحلیل برنده مربوط می شود. بیماری های تخریب کننده بافت پارکینسون و آلزایمر، به عنوان مثال ، همچنین می تواند بر مرکز ورنیکه تأثیر بگذارد. همین امر در مورد بیماری خودایمن نیز صدق می کند اسکلروز متعدد. در MRI ، آفازی معمولاً به صورت ضایعات مرکز ورنیکه یا ناحیه بروکا ظاهر می شود. آزمایش های سرعت هدایت عصبی ممکن است بتواند بیشتر تعیین کند که آیا ضربه، بیماری التهابی یا بیماری دژنراتیو علت آن است. در موارد نادرتر ، تومور همچنین ممکن است باعث نقص در مرکز گفتار شود.